وقتی به تو نمی رسم چه فایده از ترانه هام
پاییز و یادم میارن تموم ِ عاشقانه هام
وقتی به تو نمی رسم ستاره قهره با شبام
خالی ام از عطر ِ غزل طرح ِ سکوته رو لبام
خواستن ِ تو ساده که نیست ، جسـارتِ عزیمتـه
طلوع ِ تازه ی حیات ، نهـایتِ حقیقتـه
از تو به خود رسیده ام ، به حس ِ نابِ عشق تو
به فتح ِ واژه رفته ام ، صدا صدا به عشق تو
عطوفتِ صدای ِتو ، خلوتِ برگ و شبنمه
میلادِ زخمی ِ یه گل ، که بی نیازِ مرهمه
باید که از دست ِتو گفت ، تا واژه هست و حنجره
باشد که با تو بگذرم ، از این شبِ بی پنجره
تموم کن
هوای ِ دوباره غزل گفتنم نیست
پُر از مرثیه ، رو به ویرونی ام من
تو این پیله دارم می پوسم ، می بینی !
خوشا رَستن از شب ، خوشا پر کشیدن
تموم کن ، شب ِ بی صدامو تموم کن
پریشونی ِ قصه هامو تموم کن
مجالی برای تماشا نمونده
نگاه ِ شکست آشنامو تموم کن
به پایان رسیدن همیشه که بد نیست
کسی راز ِ آغاز و جز ما بلد نیست
هر آنچه نباید بشه شد ، تموم شد
شکسته بلم رو ، غم ِ جزر و مد نیست
ادامه نده بازی ِ مرگو با من
خزونو به یُـمن ِ زمستون ، تموم کن
کسی جز من و تو ، تو این حادثه نیست
هدف روبروته ! یه گوله حروم کن
بکش ماشه رو ، شک نکن ! قصه اینه
روایت از این حادثه جون میگیره
پلان ِ نهایی قراره سیا شه
یکی باید این لحظه بی شک بمیره
من و تو دو شخصیت ِ یک نمایش
مکمل ، همیشه هم ارز و موازی
گره تا گره خط سیر ِ شکستیم
بکش ماشه رو ، خسته ام بسه بازی
هوای دوباره غزل گفتنم نیست . . .
سعیدکریمی – فروردین 84
نذار از شب ترانه هامون کم شه
گل سرخ از حضور گلدون کم شه
تو ی بارون یه خاطره عاشق شو
نذار این لحظه ها بره ٫ عاشق شو !
یه نفس تا سپیده هم رویا باش
یه بغل گل ٫ یه بوسه بی پروا باش .
سعیدکریمی - ۱۶/۱۲/۸۳